یکشنبه

خانه ی خیابان مانگو (2)

+ هیچ وقت نمی توانی آسمان زیادی داشته باشی. می توانی به خواب بروی و مست از آسمان بیدار شوی و آسمان به وقتِ اندوه تو را حفظ کند. اینجا اندوه فراوان است و آسمان ناکافی. پروانه هم کم است و گل نیز هم چنین و خیلی چیزهای دیگر که زیابا هستند. با این همه آنچه را می توانیم بر می داریم و بهترین استفاده را از آن می کنیم.

+ اولین بار یادم نمی آید کی متوجه شدم که او به من نگاه می کند ـ سایر. اما می دانستم که نگاه می کند، هربار. تمام مدت از جلو خانه اش رد می شدم. او و دوستانش روی دوچرخه هایشان جلو خانه می نشستند و سکه در دست می چرخاندند. مرا نمی ترساندند. البته می ترساندند، اما نمی گذاشتم بفهمند. مثل بقیه ی دخترها از خیابان نمی گذشتم. سرم را بالا می گرفتم و روبه روی خودم را نگاه می کردم. می گذشتم. می دانستم نگاه می کند. باید به خودم ثابت می کردم که از چشم کسی نمی ترسم، حتی چشم های او. فقط یکبار مجبور شدم نگاه کنم، درست مثل اینکه او آینه است، این کار را کردم، یکبار کردم.اما وقتی سوار دوچرخه اش شد و از کنار من گذشت زیادی نگاهش کردم. نگاه کردم چون می خواستم شجاع باشم، یک راست چشم دوختم به چشم های مخملی غبارآلودش و دوچرخه ایستاد و محکم خورد به ماشین پارک شده و من به سرعت رد شدم. هرکس اینطور به آدم نگاه کند خون توی رگ های آدم بند می آید.

*****

زندگی در پیش رو

+ لحظه ای که از دست آدم کاری ساخته نباشد، لحظه ی سختی است.

+ آقای هامیل همیشه یک کتاب از ویکتور هوگو را با خودش دارد منهم هروقت بزرگ شدم، یک بینوایان خواهم نوشت. چون وقتی کسی چیزی برای نوشتن دارد، همیشه این کتاب را می نویسد.

+ آدم مجبور است از بین بی توجهی های دنیا آنهایی را که بیشتر می پسندد انتخاب کند. آدم ها همیشه بهترین و گران ترین را انتخاب می کنند. مثل نازی ها که کارشان به قیمت میلیون ها آدم تمام شد یا قضیه ی ویتنام.

+ گاهی از اینکه مردم نمی خواهند بفهمند حسابی خوصله ام سر می رود.

+ تو پسر خیلی خوب و باهوشی هستی، خیلی حساسی، حتی زیادی حساسی. اغلب به رُزا خانم گفته ام که تو هرگز مثل بقیه نخواهی شد. گاهی اوقات، این جور آدم ها، شاعر یا نویسنده ی بزرگی می شوند، گاهی هم...

آهی کشید.

... و گاهی هم، انقلابی می شوند.اما مطمئن باش، این معنی اش این نیست که طبیعی نخواهی بود.

  • دکتر کاتز بسیار امیدوارم که هرگز طبیعی نشوم. فقط ناکس ها هستند که همیشه طبیعی هستند. دکتر من هر کاری که از دستم بربیاید می کنم تا طبیعی نباشم...

زندگی در پیش رو/ نوشته ی رومن گاری / ترجمه لیلی گلستان/ 3300 تومان