چهارشنبه

دو کتاب

عطر سنبل، عطر کاج
+ بعد از آخرین سفرش، از او پرسیدم آیا برایش سخت نبوده که به آمریکا برگردد، جایی که با ثروتمند بودن خیلی فاصله دارد؟ گفت:« ولی فیروزه، من توی آمریکا هم ثروتمند هستم. فقط پول زیاد ندارم
عطر سنبل عطر کاج / نوشته ی فیروزه جزایری دوما/ ترجمه ی محمد سلیمانی نیا
نشر قصه/ چاپ شانزدهم/ 2500 تومان
+ عطر سنبل، عطر کاج ترجمه کتاب Funny in Farsi است. که با اجازه و تأیید نویسنده در ایران منتشر می شود. این اثر یکی از کتابهای پر فروش آمریکا در دو سال گذشته بوده و جوایز متعددی کسب کرده است از جمله یکی از سه کاندیدای نهایی جایزه ی تربر ( معتبرترین جایزه کتابهای طنز آمریکا ) در سال 2005 و کاندیدای جایزه ی Pen آمریکا در بخش آثار خلاقه غیر تخیلی.
+ یادداشت های نویسنده بر ترجمه فارسی
وقتی خردسال بودم، پدرم آن قدر از ماجراهای دوران کودکی اش در اهواز و شوشتر برایم تعریف می کرد که حس می کردم آن دوران را همراه او گذرانده ام. زمانی که خودم صاحب فرزندانی شدم، خواستم آنها ماجراهای من را بدانند. به همین دلیل بود که این کتاب را نوشتم.
بسیار خوشحالم که اکنون نسخه ای فارسی از آن در دسترس هموطنانم قرار دارد. امیدوارم احترام و عشق عمیقی که به خانواده و فرهنگم دارم در این صفحات جلوه یابد. اگرچه بیشتر عمرم را خارج از ایران گذرانده ام، ایران هنوز در رگ های من جاری است.
++++
خرده جنایت های زناشوهری
لیزا: درسته. از «خرده جنایت های زناشوهری» که تو می پرستی متنفرم. بازم می گم، حالا خیلی مهمه؟
ژیل این کتاب را از کتابخانه بیرون می کشد.
ژیل: «خرده جنایت های زناشوهری»، مجموعه داستان های کوتاه، بهتره بگم مجموعه داستان های کوتاه مزخرف، بسکه نظریه هاش بدبینانه است. تو این کتاب زندگی زناشویی رو مثل مشارکت دو قاتل معرفی می کنم. چرا؟ برای اینکه از همون اول، تنها چیزی که باعث می شه یک زن و مرد با هم باشن خشونته، این کششی که اونارو به جون هم می اندازه، که بدنشونو بهم می چسبونه، ضربه هایی که با آه و ناله و عرق و داد و بیداد توأمه، این نبردی که با تموم شدن نیروشون خاتمه می گیره، این آتش بسی که اسمشو لذت می ذارن همه اش خشونته. حالا اگه این دو قاتل شراکتشونو ادامه بدن و ترک مخاصمه کنن و با هم ازدواج کنن، با هم متحد می شن که علیه جامعه بجنگن. ادعای حق و حقوق و مزایا می کنن، ثمره ی کشتیشون یعنی بچه هاشونو به رخ جامعه می کشن تا سکوت و احترام بقیه رو کسب کنن. دیگه شاهکاری می شه از کلاهبرداری! دو تا دشمن با هم سازش می کنن تا تحت عنوان خانواده پدر همه رو درآرن. خانواده! این دیگه حد اعلای کلاهبرداریشونه! حالا که هم آغوشی وحشیانه و پر لذتشونو به عنوان خدمت به جامعه جا زدن، دیگه هرکاری می تونن بکنن: به اسم تعلیم و تربیت به بچه هاشون اردنگی و تو سری بزنن و برای بقیه مزاحمت ایجاد کنن و حماقت و سرو صداشون رو به همه تحمیل کنن. خانواده یا به عبارتی دیگه خودخواهی در لباس نوع دوستی... بعد قاتل ها پیر می شن و بچه هاشون می رن تا زوج های قاتل دیگه ای بسازن. این بار این درنده های پیر که دیگه نمی دونن چطوری خشونتشونو خالی کنن، به جون هم می افتن، درست مثل اوایل آشنایی شون، با این تفاوت که از ضربه های دیگه ای به جای پایین تنه استفاده می کنن. دیگه ضربه ها کاری تر و ماهرترن. تو این نبرد هرکاری مجازه: مریضی، کری، بی تفاوتی، خرفتی، اونی پیروز می شه که بیشتر عمر کنه. آره اینه زندگی زناشویی، شرکتی که اولش پدر مردمو در می آره و بعدش پدر همدیگه رو. یک راه دور و درازیه به طرف مرگ با جنازه هایی که به جا می ذاره. یک زوج جوان می خواد از شر بقیه راحت شه تا با هم تنها بمونن. وقتی پیر شدن هر کدوم می خوان از شر اون یکی خلاص شن. وقتی یه زن و مرد را سر سفره ی عقد می بینین هیچ وقت از خودتون می پرسین کدومشون قراره قاتل اون یکی بشه؟
لیزا با تمسخر دست می زند.
لیزا: آفرین! دست می زنم که استفراغ نکنم.
خرده جنایت های زناشوهری/ نوشته ی اریک امانوئل اشمیت/ ترجمه ی شهلا حائری
نشر قطره/ چاپ هفتم / 1500 تومان